معنی پروسه علمی
حل جدول
فرهنگ معین
(پُ رُ س ِ) [فر.] (اِ.) فرایند.
فارسی به عربی
علمی
فرهنگ فارسی هوشیار
دانشیک (صفت) منسوب به علم دانشی: کار علمی.
عربی به فارسی
وابسته بعلم , طالب علم , علمی
لغت نامه دهخدا
راقم پروسه. [ق ِ م ِ پ ِ] (اِخ) ابراهیم از شعرای عثمانی و از اهالی بروسه بود که سمت امامت جامع علی پاشا را در آن شهر داشت. درگذشت وی بسال 1163 هَ. ق. روی داده است. بیت زیر از اوست:
بترخاکنده تخم عشقدن آنن هزاران گل
او سینه او زره کیم بر داغ مهر مهلقا قالدی.
(هزاران گل از عشق در خاک آرامگاه کسی سر میزند - که در سینه ٔ او داغ مهر ماهرویی نقش بسته است). (از قاموس الاعلام ترکی ج 3).
علمی
علمی. [ع ِ] (ع ص نسبی) منسوب به علم. (ناظم الاطباء). رجوع به علم شود. || مقابل عملی.
طالب علمی
طالب علمی. [ل ِ ب ِ ع ِ] (حامص مرکب) دانشجوئی. فراگیری علوم. طلبگی: شیخ ما [ابوسعید] گفت که ما بوقت طالب علمی به سرخس بودیم. (اسرارالتوحید ص 16).
توحید علمی
توحید علمی. [ت َ / تُو دِ ع ِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) آنست که مستفاد از باطن علم باشد که آنرا علم یقین خوانند و بنده از روی علم ذات و صفات و افعال خود را در ذات او محو داند و هر ذاتی را فرع نور او داند... و باز علمی آنکه بداند که غیر حق هیچ موجود نیست و اشیاء مظاهر حقند... و توحید علمی توحید عوام است... (از فرهنگ علوم عقلی). رجوع به توحید و دیگر ترکیبهای آن شود.
علمی زاده
علمی زاده. [ع ِ دَ] (اِخ) شریف عبری. از او چهل وپنج بیت در «زبده الشعراء» آمده است. (از کشف الظنون). رجوع به صبری (شریف...) شود.
فارسی به ایتالیایی
scientifico
فرهنگ فارسی آزاد
جَبْرِ علمی، عقیده به اینکه نظام طبیعت ثابت و عمومی است و امورش بر حسب قانون می باشد نه اتفاق و تصادف بلکه عقیده به تصادف ناشی از جَهل بشر و عدم ادراکِ علل پیچیده و زیادِ وقایع می باشد،
معادل ابجد
423